دلنوشته های مهرداد اکبری

ساخت وبلاگ
جانم که تو باشی ‏ آمده‌است که خواب برادر مرگ‌است، گیرم به باور من بیهوشی «مرگ موقت» است، در خواب، ‏اغلب رویاها و کابوس‌ها به‌سراغ آدمی می‌آیند؛ گاهی نیمه شب‌ها لیچ عرق، وحشتزده و سراسیمه ‏بیدار می شوی و با احساس خوشایندی می‌فهمی که آن‌همه کابوس، یا خوابی پلشت بوده‌است ‏که تو را ساعت‌ها عذاب داده‌است، گیرم بیهوشی، مرگ موقت، هیچ شباهتی به‌دنیای شگفت‌انگیز، ‏سحرآمیز و گاهی هولناک وخوف آور خواب ندارد، در بیهوشی، همه چیز و همه جا تاریک و مرده ‏است، مرگ! در بیهوشی همه چیز انگار در آن چند ساعت می‌میرد. مرگ، مر گ موقت. باری در ‏بیهوشی به دیار خاموشی و به ظلمت و سرزمین تاریکی، به دیار «هیچ» به دیار «نیستی» سفر ‏می‌کنی و زمانی که از این سفر بر می‌گردی، هیچ خاطره ای نداری، هیچ، هیچ، آن چند ساعت ‏بیهوشی انگار از عمر و زندگی‌ات پاک شده است. آن چند ساعت از عمر انگار در دیار نیستی جا ‏مانده است و وقتی دوباره به هوش می آئی و به این دنیا بر می‌گردی، احساس می‌کنی در این ‏غیبت صغرا و مرگ موقت، اتفاقی در وجودت افتاده است، چه اتفاقی؟ نمی‌دانی، همینقدر میدانی ‏که دیگر آن آدم سابق نیستی، زمان و مکان، نظم و ترتیب همه چیز به‌هم خورده است و تو روزها ‏و روزها به مرگ ونیستی فکر می کنی تا دوباره آرام آرام به زندگی برگردی ‎ + نوشته شده در ساعت توسط مهرداد اکبری  |  دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 143 تاريخ : پنجشنبه 26 خرداد 1401 ساعت: 11:33

مرا آتش بزنیدخاکسترم را بر باد بدهیدمنخاکستر نشین ، انقلابم .مندزد ها را ، در خانهو پلیس ها را ، در پشت بام دیده ام کهمشغول دیش ها بوده اندمن دهه چهلی هستمنعش مرا به خاک نسپارید نعش من مسموم است من پیت حلبی هم قد و قواره خودم را روی یخها به سوی شعبه نفت هل داده ام من صف شش صبح برای شیر شیشه ای و صف ارزاق کوپنی را دیده اممن از صدای ضد هوایی ها نترسیده ام به وجد آمده ام و بیخیال روی پشت بام، آبشاری از گلوله های نورانی را در آسمان تماشا کرده ام من مداد سیاه سوسمارنشانم را آنقدر تراشیده ام که توی مشت کوچکم جا شده و باز هم دست از سرش بر نداشته ام من توی دفتر کاهی مشق نوشته ام من شبهای وفات زیادی به عکس سیاه و سفید آن مناره مسجد توی تلویزیون زل زده ام و ناله تکرار شونده نی عزاراتاآخرشب گوش داده ام من خیلی از شبها که برق رفته است شمع روشن کرده ام! و دزدکی اشک شمع را توی پیاله آب چکانده ام تا بمیرد من پاترول کمیته بنز سیاه گشت ضربت و ون سبز گشت ارشاد را دیده ام من رنگ زدن دستها را دیده ام به جرم پوشیدن پیراهن آستین کوتاهمن قیچی کردن موی بلند و کراوات مردان و پونز بر پیشانی دخترانی که چند مویشان بیرون بود دیده اممن هم مدرسه ای هایم را توی یک جعبه نئوپانی تشییع  کرده ام ! هر دوشنبه , هر پنجشنبه بوی جنازه آدمیزاد را که گلاب هم پنهانش نمیکرد بارها استشمام کرده ام من بارها گیر گشت های لباس سبز افتاده ام که پرسیده اند :اینجا چه کار میکنیآنجا که خیابان بود و من مجبور بوده ام از آن بگذرممن وید دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 26 خرداد 1401 ساعت: 11:33

دوران دوری نبود، یادتان هست از سوراخ حمام زنانه هم فیلم می گرفتند و پخش می کردند و فیلم را مردم  با چه ولعی می خریدند. چه زندگی  که از زنان و خانواده ها متلاشی نکردند. شاید زهرا امیرابراهیمی نمونه ای از  سکوت، گریز و گریز از مرکز بود که با یک فیلم خصوصی زندگیش را نابود کردند و تا مدت ها گم شده بود از همه چیز.  بدن, زن کالایی برای دستبرد همه جانبه است. خیلی ها صاحب بدن زن، عقل زن، معاش زن و آبروی زن هستند. اما همین صاحبان پشیزی  برای زن احترام قائل نبوده و نیستند. چقدر خوب است شنیدن خبرهایی از این دست ایستادن و ایستادن... یعنی از جایی که خاکسترت  کردند برخیزی از سینما از ادبیات از  هنر از هر جا که مرکزش بنوعی دور از خانه است، همانجایی که به زن می گویند برگرد و در خانه بمان... شاید سینما بیشتر دیده شود‌ و هیاهویش بیشتر باشد اما در هر زمینه که باشد خوشحال کننده است . سه زن با موقعیت های مختلف زندگی در سینما کاندیدای سال ۲۰۲۲ جشنواره کن شده اند. گلشیفته فراهانی، ترانه علیدوستی و زهرا امیر ابراهیمی. تبریک به زنان و مردانی که دست کم خودشان را فهمیده اند. + نوشته شده در ساعت توسط مهرداد اکبری  |  دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 154 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 22:58

بارها پنجه بر
 دیوار بلند درد کشیدم و
یکنفر نبود
که دست خط سلیس، 
 گریه های مرا بخواند !
"مهرداد اکبری

+ نوشته شده در ساعت توسط مهرداد اکبری  | 

دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 22:58

مرا صد بار اگر از خود براني دوستت دارمبه زندان جفايت گر کشاني دوستت دارمبه پيش خلق گر نتوان حديث عشق را گفتندرون سينهِ ي تنگم نهاني دوستت دارمبه جرم عشق تو صد زخم کاري برجگر دارم... جگر سهل است گر خونم فشاني دوستت دارمچه حاصل از جفا کردن چه سود از مهر ورزيدنمرا لايق بداني يا نداني دوستت دارمبه چشمان تو سوگند اي گل زيبا مرا هر چندسزاوار حريم خود نداني دوستت دارم + نوشته شده در ساعت توسط مهرداد اکبری  |  دلنوشته های مهرداد اکبری...
ما را در سایت دلنوشته های مهرداد اکبری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrdadakbari2000a بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 1 خرداد 1401 ساعت: 22:58